بخش ششم
سیری در مجموعه شعر سپهری ..........
منابع و مؤاخذ ..................................
سیری در مجموعه های شعر سهراب سپهری:
شعر سپهری در ابتدای شکل گیری خود یعنی در زمانی که کتاب »آرامگاه عشق«را می سراید تا زمانی که»ما هیچ ما نگاه«را به پایان میبرد مسیر خاصی دارد شروع میشود، اوج میگیرد و به پایان میرسد. در منظومه های نخستین شاعر که بر چهار مجموع بالغ میشود شاعر در یک تاریکی سیر میکند. از تاریکی که تمام واژه هایش را پوشانده است.
ناگهان کم کم نور مهتاب در »آوار آفتاب« وارد میشود و شعر وی رنگ میگیرد به طوری که بین مجموعه های اولی شاعر تا مجموعه های بعدی شاعر یک حد فاصله وجود دارد و آن مرز نور و روشنی است.
اکنون که به بررسی شعر سپهری میپردازیم میتوان گفت که شعر سپهری همانند جوی آبی روان است که ابتدایش از درون غار تاریکی بیرون می آید و سیر میکند.
آنگاه در محیطی وسیع ناپدید میگردد. کسانی که از این آب میخورند برای گذران درد و ناامیدی است و کسانی که از این آب وضو میگیرند به قصد نماز زندگی است.
به طور کلی شعر سپهری دارای 3 مرحله است:
1: مرگ رنگ ، زندگی خوابها ، شرق اندوه و آوار آفتاب
2: حجم سبز و صدای پای آب
3: ما هیچ ما نگاه و مسافر
الف( مرگ رنگ:
سپهری بعد از این که مجموعه ی شعری خود را به نام آرامگاه عشق به چاپ میرساند در 1330 مجموعه ی مرگ رنگ به چاپ میرساند و اولین قدم را در جاده ی شعر میگذراند. این مجموعه اولین تجربه ی شعری او نیز هست.
در یک نگاه این مسئله به چشم میخورد که تمام اشعار این منظومه دارای موضوع مشترکی هستند زیرا همه از تاریکی مطلق میگویند . موفق ترین شعر این مجموعه »با مرغ پنهان« است. شاعر در این شعر از مرغ پنهان از نظر خود، سخن میگوید :
»...حرفها دارم
با تو ای مرغی که میخوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت میگشایی:
چو تو را دردی است کز نهان خلوت خود میزنی آواز
و نشاط زندگی را از کف من میربایی...«
ب(زندگی خوابها:
این مجموعه دومین مجموعه ی تشکل یافته ی سهراب سپهری است که در سال 1332 به چاپ رسید . شاعر در این مجموعه از تاریکی کمتر میگوید و عنصر نور جایگزین تاریکی شده است.
شعرهای این مجموعه آگاهانه سروده شده اند که بهترین آنها »فانوس خیس«و»جهنم سرگردان«است. تجسم نور و مهتاب در این شعرها موجود است:
»...روی علفها چکیده ام من شبنم خواب آلوده ی یک ستاره ام...«
»...باران نور که از شبکه ی دهلیز بی پایان فرو ریخت...«
»...در تاریکی بی پایان و بی آغاز دری در روشنی انتظارم رویید...«
از نکات جالبی که در این مجموعه به چشم میخورد وجود اولین شعر بلندسپهری به نام »مرغ افسانه«است.
در این مجموعه شاعر تلاش نموده که غالبی جدید را بوجود بیاورد و تا حدی هم موفق بوده است. شعر مرغ افسانه سر گذشت جالبی از خود شاعر است.
ج(آوار آفتاب:
این مجموعه سومین مجموعه ی شعری سپهری است و ان را در سال 1340 به چاپ رساند که در حقیقت دنباله رو دو مجموعه قبلی است.اما در ان تکانهایی احساس میشود. در این مجموعه شاعر شرح بیداری خود را اینگونه توصیف میکند:
»...در بیداری لحظه ها پیکرم کنار نهر خروشان لغزید
مرغی روشن فرود آمد و لبخند گیج مرا برچید و پرید
ابری پیدا شد
و بخار سر شکم را در شتاب شفافش نوشید...«
در مجموعه ی آوار آفتاب دو شعر به صورت کلاسیک و سنتی دیده میشود یکی (روزنه ای به رنگ)و دیگری (غبار لبخند)است.شاعر در این دو شعر تنها موفقیتی را که بدست اورده است وزن و قافیه را بسیار خوب بکار میبرد اما در مقایسه با دیگر اشعار موفقیتی بدست نیاورده است. در این دو شعر چند تصویر زیبا دیده میشود.
د(شرق اندوه:
این مجموعه چهارمین مجموعه ی شعر سپهری است که در سال1340 به چاپ رسیده است.
در میان تعداد شعرهای این مجموعه که قابل تامل هستند شعر نیایش بهترین قطعه ی این مجموعه است زیرا که دارای جنبه های مختلف شعری است.از لحاظ تصویر گری و کاربرد اندیشه های تازه زیباست.
ابتدا شاعر به خود میگوید که باید خویشتن را آماده سازد که به نزد خداوند دعا کند تا دستهای او را پر از نور کند:
»...دستی افشان تا زسر انگشتانت صد قطره چکد
هر قطره شود خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور، شب ما را بکند
روزن روزن ، ما بی تاب و نیایش بی رنگ
از مهرت لبخندی کن بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیز در خور نیوشیدن تو
ما هسته ی پنهان تماشاییم
ز تجلی ابری کن ، بفرست که ببارد برسرما
باشد که به شوری بشکافیم ، باشد که ببالیم و
به خورشید تو بپیوندیم ... «
ه(حجم سبز:
حجم سبز از ارزشمند ترین کتاب شعر سهراب سپهری است و اوج شعر اوست.از ارزشهای ویژه ی ساختاری و معنایی برخوردار است.این مجموعه در بهمن ماه 1346 به چاپ رسید و زمانی به چاپ رسید که سپهری به تمام نقاط جهان سفر کرده و با بیشتر ملتها آشنا شده است.
این مجموعه دارای چند ارزش و امتیاز خاص است:
1:کاربرد جملات بسیار زیبا و جذاب
»... روزنی دارد دیوار زمان که از ان چهره ی من پیداست...«
2:زیبایی محسوس است.اندیشه ها و حتی جملات زاید وجود ندارند.
3:شعرها به طور دقیق نمایانگر درون سپهری هستند و زبان آنان بسیار آشناست.
4:خواننده در این منظومه احساس خستگی نمیکند.
5:اشعار این منظومه در برگیرنده ی جهان بینی شاعر یا)دنیای مطلوب
سپهری(هستتند.
تمام اشعار این مجموعه موفق و قوی هستند و میتوان گفت که شعر ضعیفی در آن یافت نمیشود. اشعار موفق وقدرتمندی مانند :
نشانی ، آب ، »روشنی ، من ، گل ،آب « و به باغ همسفران دراین منظومه وجود دارند .
د(ما هیچ ما نگاه :
»صبح ، شوری ابعاد عید ، ذایقه را سایه کرد.
عکس من افتاد در مساحت تقویم
در خم آن کودکانه های مورب
روی آن سرازیری فراغت یک عید داد زدم
به چه هوایی...«
آیا هیچ از خود پرسیده ام شاعری که آن گونه شعری داشت به عظمت شعر و برتری
آیا هیچ از خود پرسیده ام شاعری که آن گونه شعری داشت به غطمت شعر و برتری های آن دست یافت چه شد که در مجموعه ی )ما هیچ ما نگاه(به انحطاط نزدیک شد و راه اصلی خود را گم کرد؟!
دنیایی که سپهری آن گونه آرمانی به آن می نگریست و آن را در صدای پای آب شرح داد چه شد که یکباره در ما هیچ ما نگاه حتی از آن کلامی به میان نیاورد.
شاید این گونه بیان اشاره ای باشد به مردمانی که آن اندیشه ها را نادیده گرفتند و به آنها خندیدند.چنان که شاعر در شعر )از آبها به بعد(شرح حال زندگی خود را بیان میکند و در واقع این شعر بیانگر کل چیزهایی است که در این منظومه از آنها سخن میرود.
به هر حال نکته های زیادی پیرامون شعر سپهری و اندیشه هایش وجود دارد که گذشت زمان آنها را بازگو خواهد کرد.
» پــا یـــان «